کمال نهایى انسان

کمال نهایى انسان

منظور از تربیت انسان، به فعلیت رسانیدن استعدادهاى بالقوه او است.و چون کمال هر موجودى در شکوفایى و به فعلیت رسیدن استعدادهاى بالقوه اوست، لذا در صورتى که انسان به صورت صحیح و در یک نظام تربیتى همه جانبه پرورش یابد، به کمال نوعى خود خواهد رسید.

 

از اینجا مى‏توان دریافت که هدف نهایى از تربیت انسان نیز نباید چیزى جز کمال نهایى او باشد.حال جاى این سؤال است که کمال حقیقى و نهایى انسان چیست؟ کدام مقصد است که اگر انسان به آن جا برسد به سعادت حقیقى خود نایل آمده است؟ و کدام هدف است که تمام مسائل تربیتى باید به سوى آن جهت گیرى شوند و تمامى قوا و استعدادهاى انسان در ارتباط با آن و در محدوده ی آن رشد و پرورش یابند؟

 

شناخت کمال نهایى

چگونه و از چه راهى مى‏توان کمال نهایى انسان را شناخت؟ آیا عقل یا تجربه قادر به‏شناخت آن هستند؟ و اصولا میزان کارآیى هر یک از آنها در این زمینه چقدر است؟

تردیدى نیست که کمال نهایى انسان مربوط به روح او بوده، جنبه جسمانى ندارد.زیرا به طورى که مى‏دانیم حقیقت انسان روح اوست و تکامل انسانى او در گرو تکامل استعدادهاى روحى او مى‏باشد و رشد جسمانى او تا اندازه‏اى که لازمه تکامل روحى اوست، ارزش دارد و به هیچ عنوان کمال نهایى او محسوب نمى‏شود.

از این جا روشن مى‏شود که کمال نهایى انسان مقوله‏اى نیست که بتوان از راه تجربه آن را شناخت.کمالات روحى زمانى قابل شناخت هستند که شخص خود واجد آنها شود و با تجربه درونى و شهودى آنها را دریابد.و لذا شناخت آنها براى کسانى که خود به این کمالات دست نیافته‏اند از طریق تجربى امکان پذیر نیست.اگر گفته شود با مطالعه در احوال و آثار شخصیتهاى تکامل یافته مى‏توان پى به کمال انسان برد، در پاسخ گوییم که این امر مستلزم دور است زیرا لازمه شناخت انسانهاى به کمال پیوسته این است که از قبل ، کمال را شناخته باشیم.بنابر این، در این عرصه کارى از دست تجربه ساخته نیست .

در مورد عقل نیز هم چنان که تاریخ اندیشه ی بشرى به ثبوت رسانده است، باید گفت که به تنهایى، و بى آن که نورى از جانب وحى بر موضوع بتابد، عقل قادر به انجام این مهم نخواهد بود .

براى شناخت کمال حقیقى و نهایى انسان باید گوش به نداى وحى داد و گره ی این معما را به انگشت تدبیر کسانى گشود که اتصال به خالق انسان دارند.

امیال فطرى انسان با این که به امور مختلفى تعلق مى‏گیرند، سرانجام همه به هم مى‏پیوندند و ارضاى کامل و نهایى آنها در یک چیز خلاصه مى‏شود و آن ارتباط با سرچشمه علم، قدرت، جمال و کمال است و این، جز در سایه پیوند با بارگاه الهى و تقرب و نزدیکى به خدا امکان پذیر نیست.تنها در نزدیکى به خدا و اتصال به معدن جمال و کمال است که تمامى خواسته‏هاى فطرى انسان ارضا و انسان به مطلوب نهایى خود نایل مى‏شود.جز پیوند با خدا، هر هدف و مقصد دیگرى براى انسان، از آفت نقص و محدودیت مبرا نیست و به همین جهت پاسخگوى فطرت بى نهایت طلب او نخواهد بود.

این مقاله را از این جهت در بخش "خانه و خانواده" آوردیم که  با توجه به آنچه در ابتدای مقاله ذکر شد ، تاکیدی داشته باشیم به تربیت انسان و به فعلیت رسانیدن استعدادهاى بالقوه ی او در یک نظام تربیتى همه جانبه ، که جز با اتصال به وحی و فرامین اسلامی قابل تعریف نمی باشد .

منبع : برگرفته از کتاب "اخلاق اسلامى" – با تغییر و تلخیص

نویسنده: محمدعلى سادات


دسته ها :
جمعه هفدهم 8 1387
X